عشق حقيقي
نوشته شده توسط : مريم

عشق حقيقي ، عشقي است فراتر از انسان و فروتر از خداوند .
عشق حقيقي در باغچه روح شكوفا مي گردد و عشق مجازي در بستر جسم .
عشق يعني احساس پيروزي .
عشق يعني استقامت داشتن در اين دنياي غير قابل پيش بيني .
انسانهايي كه نور محبت وعشق از وجود آنان مي تراود ، خيلي كمتر از بقيه افراد بيمار مي شوند .
عشق يعني داشتن يه لنگر مطمئن به هنگام طوفان .

عشق يعني فراموش نكردن .
عشق يعني شستن و برق انداختن ماشين معشوق .
عشق استارت موفقيت و انگيزه اجرائي تمامي كارهاي سخت و دشوار است .
يادت باشه اگر عاشق باشي و عشق در وجودت لانه كند ديگر جايي براي خشم و كينه و عداوت باقي نخواهد ماند.
عشق يعني يافتن بهشت در روي زمين .
عشق حقيقي يعني حركت عمودي از خاك به ملكوت كه آن را سفردل نامند .


عاشق باشيد ، عشق بورزيد  و عشق بورزيد ، اما هيچ گاه احساس را با غريزه  اشتباه نگيريد .
عشق حقيقي يعني پرداختن به روح و عشق مجازي يعني پرداختن به جسم .
زندگي با عشق و شور تنها يك آرمان و هدف و آرزو نخواهد بود بلكه به صورت بخشي از خويشتن و هويت واقعي شما در خواهد آمد .
عشق برانگيزنده والاترين ارزشهاي زندگي بشر است . برانگيزنده حقيقت ، دانايي ، زيبايي ، آزادي ، نيكي و خوشبختي .
در اين جهان ، نياز به عشق و پذيرش آن از نيازي به نان  و پذيرش نان بيشتر است .

پيام « دوستت دارم » چيزي نيست كه بدون گفتن حاصل شود . برعكس ، هرجا و هر وقت كه عشقي هست ، بايد آن را به زبان آورد .


از ابراز عشق ملول نشويم ، همان طور كه از شنيدن كلامي عاشقانه كه مخاطبش خودمانيم ، احساس ملال نمي كنيم .
اگر به شما عشق ورزيده مي شود ، عشق بورزيد و شايسته اين عشق باشيد.
عشق مسابقه نيست . در عشق زماني برنده ايم كه ياري و آشتي و غمخواري در ميانمان برقرار بشاد . وقتي در اين فنها استاد شديم ، همه برنده اند .
مشاركت در عشق را نبايد تنظيم ترازنامه اي پنداشت كه نشان دهد هر كسي چه كرده و چه سهمي به خود اختصاص داده . لحظه هايي هست كه بايد بيش از آنچه دريافت مي كنيم ، ببخشيم .
عشق حقيقي آن است كه بي انديشه سود بيشتر ، خواهان بخشيدن به ديگري باشيم .
در ميان نردها كه عشاق مي بازند ، اين از همه حساس تر تو ظريف تر است . اگر حريفان دست از حسابگري و امتياز دادن و گرفتن برداريان مي پذيرد و عشق ، نويد فتح ديگري مي دهد .


وقتي رضايت خاطر ما از راه عشق فراهم شود ، لمس احساس واقعي امنيت ، آشتي بي نقاب و رضايت بي ريا امكان پذير مي شود .
ارتباط عاشقانه چنان ما را از غناي دروني سرشار مي كند كه بزرگترين لذتهاي بيروني در برابرش به لحظه اي بي اعتبار و گذرا مي مانند .
عشق « ما » مي سازد بي آنكه « من » را از بين ببرد .
ابراز كردن عشق براي بيشتر مردم همانند كتابي است كه در نظر دارند بعدها بخوانند ، يا مثل تلفني است كه بعدا" مي خواهند بزنند يا نامه اي كه زماني ديگر خواهند نوشت . نيتمان خالص است ، عزممان جزم است ، ولي هميشه دليلي منطقي براي اقدام نكردن داريم .
عشق تعهدي است كه اطمينان مي دهد هر وقت به من نياز داشتي ، در كنارت هستم .


زيبايي فقط زماني فنا مي پذيرد كه عشقي در كار نباشد .
عشق كمال طلب نيست ، ما هم نبايد باشيم . عشق ديد ما را به خويشتن، زندگي و دنيايمان مثبت تر مي كند.
اگر مي خواهيم پيام عاشقانه مان دريافت شود ، بايد آن را مخابره كنيم . اگر مي خواهيم چراغي را روشن نگه داريم ، بايد مدام در آن نفت بريزييم .
در عشق مي توانيم به جايي برسيم كه گذشت و چشم پوشي را رواتر از ملامت و نكته سنجي بدانيم .
بي خبر از عشق پا به جهان مي گذاريم ، و برخي نيز به همان گونه جهان را ترك مي كنند .
آنجا كه عشق در كار است ، شكستي نيست .


اگر در عشق ورزيدن خطر نكنيم ، هرگز شكست نخواهيم خورد ولي از آن بدتر ، شگفتي عشق را نيز هرگز لمس نخواهيم كرد .
فاجعه بزرگي زندگي در هلاك انسان نيست ؛ در دست شستن از عشق ورزيدن است .
عشق ، مثل هر چيز زنده و پويا ، براي رستگاري تلاش مي طلبد .
عشق هرگز به مرگ طبيعي نمي ميرد . از غفلت مي ميرد و از وانهادگي .
عشق ، انتزاعي پيچيده و مرموز نيست . امري است دست يافتني وانساني كه در خلال تجربه هر روزه آموخته مي شود . به گاه شكست ، همان گونه كه در لحظه هاي سرخوشي .
عشق ، بي گمان امري نهادي است ولي بايد آن را احيا و درباه اش مطالعه كرد ، آن را آموخت و تمرين كرد تا بتواني معنايي واقعي بدان بخشيد .

توان بالقوه عشق ورزيدن چيزي است و قابليت عشق ورزيدن چيز ديگر .
هيچ دستور و طرز كاري در ميان نيست . عشق ورزيدن را با عشق ورزي مي آموزند .
هيچ كس براي عشق ورزيدن پير نيست .
مادام كه كسي بتواند عشق بورزد و لذت ببرد ، جوان خواهد ماند .
از تناقضهاي عشق اين است كه اغلب ، كساني را كه بيشتر دوست داريم ، بيشتر مي آزاريم .
عشق هميشه به دست آمدني است . بايد پرسيد آيا آن قدر خواهان آن هستيم كه رنج جست وجو و فعاليت سخت روح را بر خود هموار كنيم ، يا فقط خودمان را سر كار گذاشته ايم ؟

هر چه را بخواهي ، مي تواني به دست آوري ... اگر به حد كافي خواهانش باشي . مي تواني هر چه خواستي بشوي ، هر چه خواستي كسب كني ، هر كاري بكني ... اگر يك دل و يك رنگ خواهانش باشي .
عشق قدر مي شناسد ، خوار نمي شمارد . عزت نفس را مي سازد ، از آن نمي كاهد .
بادا كه همه روزهاي عمرتان را با عشق زندگي كنيد .
عشق ، مثل يك تكه سنگ گوشه اي نيفتاده  .  عشق را همانند نان بايد دانست ، هر بار از نو فراهمش كرد ، احيايش كرد .
زندگي بزرگترين دارايي ما است و عشق بزرگترين سند و گواه آن است .
كليد همه چيز عشق و شكيبايي است ، جوجه را از تخم مي گيرند ... ولي تخم را خرد نمي كنند .

عشق رهايي بخش است .
عاشقان تنها اميد بستن به بهبود را نمي آموزند ، تلاش مي كنند تا آن را تحقق بخشند .
عشق بازدارنده عشق نيست . عشق تنها زماني عشق است كه آزاد كند .
آنچه بايد درباره عشق بدانيم ، به هيچ رو رازناك نيست . همه مي دانيم رفتاري عاشقانه در بردارنده چه چيزهاست ؛ فقط بايد آن را اساس عمل قرار دهيم . نه كه در آن ترديد كنيم .
عشق ابله نيست . روي ناخوشايند زندگي را هم مي ببيند . ولي محض خاطر بقاي خودش ، منفي بيني را سر منزل نهائي خود نمي شمارد .
اختلافهاي ناچيز ،آفت جان عشق هستند .

با پذيرش تنهائي ، مي توانيم اندكي از ارزش حقيقي عشق را دريابيم و درك كنيم كه چرا نمي توانيم بدون عشق زندگي كنيم .
عشق از آن رو اعتبار چنداني در ذهنها ندارد كه ديرزماني است در دست افراد ناآزموده مانده است .
فقط وقتي در عشق شكست خورده ايم كه گناه شكست خود را به گردن ديگران بيندازيم .

عشق يعني زنداني نكردن روياها و آرزوها
عشق هميشه در دسترس است ، آماده آموخته شدن و  اصلاح شدن .
خواسته واقعي عشق آن است كه عزت نفس خودمان را پاس بداريم بي آن كه عزت نفس ديگران را زير پا بگذاريم

 

فقط در صورتي كه عشق را تجربه كرده باشيم به حقيقت در خواهيم يافت كه با از دست دادن آن چه چيز را از كف داده ايم .
دست از سوال كردن برداريد ، فقط عشق بورزيد ، سر عشق را در خواهيد يافت .
از بنيادي ترين جنبه هاي عشق يكي اين است كه در آن مي خواهيم با شخصي ديگر به يگانگي عميقي برسيم .
شواهد بسيار مي گويد كه اگر عشق را به خويشتن خود ترجيح دهيم ، سود بي پايان خواهيم برد .
فقط وقتي درعشق مغلوب شده ايد كه خيال كنيد كاملا" آن را فهميده ايد .
گول نخوريد . عشق متخصص ندارد .

در عشق چندان مهم نيست كه پاسخ نهائي را بيابيم ، مهم اين است كه به جست وجو ادامه دهيم .
كيفيت زندگي ما را عشقي نشان خواهد داد كه به تجربه درآورده ايم .
عشقي كه در ازاي خود طلب عشق كند ، از اين معامله جز رنج نصيب نخواهد برد . عشقي كه دار و ندار خود را ارزاني كند ، آري ، همان و بل بيش از آن دريافت خواهد كرد .
فداكاري براي كسب سود شخصي روا نيست و ارزشي ندارد ، ولي از خودگذشتگي ، كه نشان از عشق دارد ، امري مقدس است .
براي كسي كه به او عشق مي ورزيم ، نبايد شرطي قايل شويم ، حال هر قدر گذشت و بخششمان نسبت به او با اهميت باشد .
عشق تعالي بخش است .





:: بازدید از این مطلب : 342
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 18 مرداد 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: